محرم شب هشتم(1)

صورت که به صورت اکبر گذاشت

ارام به او گفت عمه دارد میاید بالای سرت

عیرتی بلند شو غیرتی بلند شو

زحمت پنجاه ساله ما را به باد مده.........

محرم شب هفتم(2)

شاه اصغر به دستش به میدان آمد

حالا خدا مانده و عرشش

خدایا این یکی راهم قبول کن.....

بعدش برایت پرده آخر را خودم تنها اجرا میکنم

 

محرم شب هفتم(1)

وداع آخر همه زنها و بچه ها حمع شدند

همه مادر شهید بودند حالا

اما رباب آخر ایستاده بود وسر به زیر

حسین(ع) شرمنده ام .... کسی ندارم برایت میدان برود

وحسین(ع) رباب را هم حاجت روا کرد.....

محرم شب ششم(1)

حسین(ع) نجمه مادر قاسم را گفت برو

پشت خیمه برای پسرت دعا کن.....

 تا نبیند مادر این بلای عظیم را.....

 

محرم شب ششم

بعد از شهادتت معنی احلی من العسل

خوب ترجمه شد

کش می آمد بدنت بهتر از عسل......

محرم شب پنجم

گره خورده

روضه عبدالله ابن حسن

 با قتلگاه

وامروز اگر میخواهی

 خوب حس کنی

حال عبدالله را

فانظرو الی غزه............

محرم شب چهارم

این هدیه های خواهری

برای برادر

دست خواهر را پس نزن

جبران میکند زینب(س)........

محرم (غزه)

      بگذریم از سازش  کاریهای اخیر  حماس

      بگذریم از مواضع ضد سوری خالد مشعل

           دریاب امتحان غزه را در محرم

این روزها اگر خواستی در مراسمی از ته دل بگویی

                        یالیتنا کنا معک.....

خوب فکر کن ببین مواضعت نسبت به غزه چیست؟!!

محرم شب سوم(4)

معنای کنیز

ترجمه اش به زبان کودکی سخت است......

 

 

محرم شب سوم(3)

بابا یک حرف دارم به کسی نگفته ام

در تمام راه دلم برای عمه سوخت..........

هر وقت کاروان راه نمی رفت  عمه را ...................